شگرد: با فشردن دکمهی (Enter (Return به جای کلیک روی "جستجو" در وقتتان صرفهجویی کنید |
doxdo.com دو در دو [Persian Feeder]
جدیدترین اخبار و نوشته های وبلاگستان فارسی. www.doxdo.com/ - 76k - 2 ا کتبر 2006 - |
به خودم می گویم تجربه همه در غربت صرفا مثل ... از آن شش نفری که آن دوران در آن خانه جمع می ... alice-in-wonderland.persianblog.com/ - 57k - |
سفارت جمهورى اسلامى ایران - پاریس
5 رهم 1385- دراد همادا یبوخ وج رد ناریا و اپورا نیب وگو تفگ : هسنارف هجراخ روما ترازو ... www.amb-iran.fr/ - 45k - |
شاید به قول صاحب کتاب داشت در عالم بیداری رؤیا می دید، اما این بار رؤیای اتاق خودش را. ... www.golshirifoundation.org/hava1.htm - 47k - |
3- تو مدرسه ای در مالمو سوئد یک پسر 16 ساله نقشه ... دو صفحه در باره کس شعرهای کروبی در مجلس ... sasanstockholm.blogspot.com/ - 96k - |
Interests Section of the Islamic Republic of Iran
... کامل به صورت روى خط ارسال نمایید و ما خواهیم توانست آنرا در مدت کوتاه ترى بررسى کنیم. ... www.daftar.org/ - 36k - |
نوشتن درباره ی فیلم بماند برای بعد اما در برنامه ی سینما یک چند نکته ی جالب به نظرم آمد. ... intranet.kanoon.net/mkianpour/weblog/ - 26k - |
Iranians History On This Day: تاریخ ایرانیان در ...
در این سایت به مرور مهمترین وقایع تاریخ ایران در هر روز درج می شود. نگاهی گذرا به بخش ... www.iranianshistoryonthisday.com/ - 7k - |
... در اوج تنهایی به یاد مهدی موعود. parinaz.persianblog.com/ - 23k - |
دل من رای تو دارد، سر سودای تو دارد
رخ فرسودهی زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت، دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم
که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد
غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند
همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد
گل صد برگ به پیش تو فرو ریخت ز خجلت
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد
جگر و جان عزیزان چو رخ زهره فروزان
همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد
دل من تابهی حلوا ز بر آتش سودا
اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد؟
هله چون دوست بدستی همه جا جای نشستی
خنک آن بیخبری کو خبر از جای تو دارد
اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد
به دو صد بام برایم به دو صد دام درآیم
چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد
خمش ای عاشق مجنون به مگو شعر و بخور خون
که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد
.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.--.
عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُری
حالا که قرار است دیدگانم،
آتشکدهی برق نگاه دیگری باشد،
...چو بگذری قدمی بر دو چشم من بگذار!
¤ نوشته شده در ساعت سه شنبه، 14 شهریور، 1385 توسط
چکه
چکه
چکه...
به طراوت باران،
به زلالی اشک،
به روشنی آب!
چکیدید
در غربت سراب...
_تفدیده بود
داغ بود.
داغِ داغ!
می سوخت
در انتظار چکه چکه چکه های...
عطش داشت و نمی دانست،
از دریا شدن؛
جاری بودن،
روان شدن!_
رد پای چکه چکه چکه هایتان،
چشم روشنی غربتش شد.
رود شد
روان شد
خروشید
آرام شد.
گذشته ها گذشت...
از عطش تا حیات همه اش آب بود!
آب..........
آن روز که اقیانوسی چون شما،
سرابی را محک زدید و
جرعه ای آب
از او طلب کردید،
چه بی شرمانه ادا کرد
رسم مهربانیتان را:
چکه
چکه
چکه...
پارگی مشک بهانه بود!
تنها سراب، گذشته ی خود را از یاد بود...!
.......................
.........
...
.
عطش دارم!
گُر گرفته ام!
می سوزم!
و جز
باریدن های بی امانتان
تسلایی بر دل تفدیده ام،
نمی یابم...!
من فرات نیستم!
مشک نیز!
طنین اشک هایم از مهربانیتان می سرایند:
چکه
چکه
چکه...
. .. : .. . . .. : .. . . .. : .. . . .. : .. . . .. : .. . . .. : .. .
نیستی از تو هست شد
عالمی از تو مست شد...
به لطف چشم انتظاران حضرتش، سال گذشته، در شب میلاد موعود(عج)، 3 ختم کامل قرآن تلاوت و 35000 صلوات فرستاده و 800 دعای فرج خوانده شد!
امسال نیز به یاری حق بر آن شدیم که از شب نیمه شعبان (جمعه شب، 17 شهریور) تا شام نیمه شعبان (اذان مغرب شنبه شب، 18 شهریور)، به نیت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت، این برنامه را مجددا برگزار کنیم.
*طریقه شرکت در تلاوت قرآن به این صورت است که به شخص درخواست کننده حداقل 1 جزء واگذار می شود.
*فرستادن صلوات و خواندن دعای فرج _اللهم کن لولیک..._ بستگی به توان خودتان دارد.
لطفا آمادگی خود را برای شرکت در این برنامه تا سه شنبه، 14 شهریور ماه اعلام نمایید!
دعای حضرت موعود بدرقه ی راهتان...
دوباره خواهد شد آیا
که در زمین خوردگی روح،
دستگیری باشی!؟
و در انهدام تپش های نا مکرر شوق،
مرهمی از جنس آب و نور؟!
چارقی بدوزی از برایم
به رنگ ابر
و لبیک گویان راهی ام کنی
به سرزمین نور؟!
_ آنجا که عقل را،
لولی وش میکنند
و
جان را،
مستانه از عِطر حوران،
به بزم
می خوانند.
آن چنان می نوشانند
که سیر می شوی
از خود!
می شویندت
در چشمه ی زمزم
و روح زخمی ات را
می سپرند
به نورَ کلِّ نور!
می خوانندت
به نام آب.
و طلب می کنند
تو را،
از نور.
و تو از شرم آن چه که نیستی
و به هستی ات گرفته اند،
فرش تا عرش را
مَسعی می کنی!
افلاکیان،
از برایت هلهله می کشند
و در صف مقربان
جایت می دهند.
از فرط شوق،
قدحی
"اِنَّ الابرار یشربون مِن کأس کان مزاجه کافورا"
می زنی!
و از این که
پای بسته ات کرده اند
به زادگاه امیر عشاق،
شبنمِ خداوند را
روی گونه هایت حس می کنی..._
...و باز
روح ولگردم،
در زمین خوردگی های گاه و بی گاه،
دستگیری می خواهد!
و در انهدام تپش های نامکرر شوق
مرهمی از جنس آب و نور،
می طلبد...!
.:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:. . .:.
40 قدم مانده تا میعاد!
قدم هایتان برسد به خاک پای موعود...
گفتی:
نذر کرده ام دیدن شب چشمانت را...،
در ستاره چینی شبانه ات؛
وقتی که ستاره ها را یکی یکی از دامان خدا می چینی و به سیاهی چشمانت سنجاق می کنی.
-نذرت ادا؛ ستاره نشین دامان چین دار خدا!
گفتم شاید تو باشی آن ستاره ای که جفت می شود با شب تاریک چشمانم...
Informations et actualité de l'association qui permet aux iraniens de s'exprimer à travers des pièces de théatre en France. www.artenexil.net/ - 436k - |